مجلسی در هشتم بحار.
اول .قلم و دوات خواستن پیامبردر حال احتضاربود گفت میخواهم برای شما بنویسم که هرگز گمراه نشویدعمر گفت هذیان میگویمارا کتاب خدا بس است.اگر پیغمبر مینوشت یک سنی ویا یک صوفی پیدا نمیشد
دوم متعه را حرام کرد برای اینکه امثال خودش زیاد شوند… بیشتر »
دو.چهار.چهار .سه. چهار
الو سلام این منم مزاحمی که اشناست.
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است.
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست.
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است.
به ما که میرسد حساب بنده دایتان جداست.
خدا صدای تو نمیرسد کمی بلندتر.
صدای من چطور… بیشتر »
حیات القلوب..وقتی که امیرالمومنین (ع)مرحب را به جهنم فرستاد جبرءیل نازل شد.تعجب من از ان است که چون ما مور شدم قوم لوط را هلاک کنم هفت شهر انان را از هفت طبقه زمین کندم .وبا یک بال خود به جانب اسمان بلند کردم تا جایی رسید م که صدای گریه اطفال وصدای… بیشتر »
حیات القلوب:وقتی که نوح از کشتی بیرون امدخواست درخت انگوررا غرس کندشیطان مانع میشد >هر چه نوح غرس میکرد شیطان میکند ودور می انداخت به نوح گفت برای من سهمی قرار بده حضرت نوح دو ثلث ان را حصه شیطان قرار داد این است که وقتی اب انگور میجوشد باید دو سوم… بیشتر »
کاش میشددرنمازم عشق رادعوت کنم
کاش میشدبهترازان باخداصحبت کنم
کاش میشدیک شب ازشبهای عمرم باخدا
بی خیال ازاب ونان در گوشه ای خلوت کنم
تشنه ام من تشنه ی ابی که معشوقم نخورد
می رسم روزی به ان امااگرهمت کنم
ترسم اخر مثل دلهایی که دورندازخدا
من به این دل… بیشتر »